متن بی نقطه را ادامه دهید


مردی صحرای گرمی را طی می کرد، در طول راه مگسی آمد و روی سر و کلۀ او عدا در آورد.سرو صدای مگس کم کم حوصلۀ مرد را سر آورد و او را حساس کرد.گرمی هوا هم که او را ملول می کرد ...

خطبه بی نقطه

قرنهاست که خطبه ی بی نقطه ی امام امیر المومنین که ناگهانی ایراد شده هوش از سر عامی و دانشمند می رباید.این خود اعجاز و کرامتی شگفت است بر امامت علی علیه السلام.و به همین منوال است نقطه بی الف حضرت.هدیه ای به دوستان باشد این پست که خطبه بی نقطه است.اما اصل داستان اینکه:اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اطراف امام علی علیه السلامرا گرفته بودند و از هر دری سخن می راندند تا اینکه سخن به اینجا انجامیدکه گفتن جمله ای که در آن نقطه نباشد سخت و شاید غیر ممکن باشدامیر المومنین علی علیه السلام بلند شد و به صورت ناگهانی خطبه بی نقطه زیر را ایراد فرمود:

الحمد لله ٬ الملک المحمود ٬المالک الودود ٬مصور کل مولود ٬

و مآل کل مطرود ٬ساطح المهاد ٬و موطد الاطواد ٬و مرسل المطار ٬مسهل الاوطار عالم الاسرار و مدرکها ٬و مدمر الاملاک و مهلکها ٬و مکور الدهور و مکرر ها ٬و مورد الامور و مصدرها.

عم سماحه و کمل رکامه و همل ٬و طاوع السوال و الامل ٬

و اوسع الرمل و ارمل.حمدا ممدودا مداه ٬و اوحده کما وحد الاواه ٬و هو الله لا اله للامم سواه ٬ولا صادع لما عدل له و سواه ٬ارسل محمدا علما للاسلام ٬واماما للحکام ٬ مسددا للرعاع ٬ومعطل احکام ود و سواع ٬اعلم و علم ٬و حکم و احکم ٬

و اصل الاصول و مهد ٬و اکد الوعود و واعد .اوصل الله له الاکرام ٬و اودع روحه السلام ٬و رحم اهله الکرام ٬ما لمع رآل ٬و ملع رال ٬و طلع هلال ٬وسمع اهلال.اعلموا رعاکم الله اصلح الاعمال ٬واسلکوا مسالک الحلال ٬ واطرحوا الحرام و دعوه ٬واسمعوا امر الله و دعوه.و صلوا الارحام و راعوها ٬ و عاصوا الاهواء واردعوها ٬ و صاهروا اهل الصلاح و الورع ٬وصارموا رهط اللهو والطمع ٬و مصاهرکم اطهر الاحرار موطدا ٬ و اسراهم موددا ٬و احلاهم موردا ٬و اها هوامکم ٬ و حل حرمکم.مملکا عروسکم المکرمه ٬ و ماهر لهما کما مهر رسول الله ام سلمه ٬و هو اکرم صهر اودع الاولاد ٬ و ملک ما اراد ٬و ما سها وهم ٬و لا وکس ملاحمه و لا وصم .اسئل الله لکم احماد وصاله ٬و دوام اسعاده ٬ و الهم کلا اصلاح حاله ٬و الاعداد لماله و معاده ٬ و له الحمد السرمد و لمدح لرسوله احمد.

ترجمه :

حمد و ستایش پرور دگار جهانیان را که سلطانی ستوده شده استو مالکی مهربان و تصویر کننده ی هر مولود و محل بازگشت هر رانده شدهو هموار کننده ی صحرا ها و آرام دهنده ی کوهها و روان کننده آب بارانهاو آسان کننده ی مشکلات و مرادها .همان خدایی که داننده رازها و درک کننده ی غیب هاست هلاک کننده ی مالکیت ها و گرداننده ی روزگاران ٬به وجود آورنده ی مخلوقات و محل پیدایش رخدادها.خداوندی که سفره ی عامش همیشه گسترده باشد و خوان نعمت و کمالش همواره پهن و آماده است.کسی که به سائل می بخشد و آرزوها را بر آورده می کند و صحرا ها را وسعت داده و سنگریزه ها را فرش زمین ساخت. ستایشی که ادامه دار باشد و او را واحد می دانم چنانکه ابراهیم او را واحد می دانست.او الله است که هیچ امتی الهی غیر او ندارد و کار میزانی را که انجام دهد ٬احدی نمی تواند ما نع شود.محمد را نماد اسلام قرار داد و پیشوای حکمرانان و پشتیبان مردم و بر اندازنده ی حکمهای ظالمانه. اعلام کرد و تعلیم داد و حکم کرد و استوار کرد و پایه های هدایت را بنیان گذارد و فراهم کرد.تاکید کرد در وفای به عهد و شما را وعده ی سروری داد خدا او را به اکرام ایصال کند و روحش را به سلام بر ساند و اهل بیت با کرامتش را رحمت فرستد تا خورشید نور دارد و ماه تابش می کند و تا باد می وزد و آب روان است ای مردم خداوند شما را رعایت فرمود و اعمال شما را پذیرفت اینک به راه و روش حلال بروید و حرام را وا گذارید امر خدا را بشنوید و عمل کنید و صله رحم نمائید و رعایت آ ن کنید. با هوای نفس مخالفت و رهایش کنید. با اهل صلاح و پرهیزکاری باشید و از لهو و طمع گریزان باشید.

... (باید رجوع به لغت کنم)دخترانتان را مهریه کنید به مهریه ای که رسول خدا برای همسرش ام سلمه قرار داد (۵۰۰درهم). تا صاحب بهترین اولاد شوید ...(باید رجوع به لغت کنم)

از خداوند برای شما خوا هانم همگان را کردار پسندید دهد و همیشه سعادتمند گرداند و نیکی کار هر کدام را الهام فرماید و اندوختن مال را و ذخیره آخرت را بیاموزد. ستایش بی نهایت خداوند راست و محققا حمدی برای رسول از کارهای دیگر شایسته تر است.

درفصاحت این خطبه چگویم که فصاحتش نا گفتنی و میوه شیرین بیانش برای اندیشه من و شما نا خوردنی است.

 راه احمد

                                           *

دارم اول حمـد دادار ودود 

                                او کـه دارد در دل عالـم ورود

ورد ما حمد دعای احمدی         

                              در سرم سودای حال سرمدی

ای که ما را واصل دل کرده ای 

                              روح ما را در سلاسل کرده ای

عهـد اول هـم ره او آمـدم 

                                   در هـوای لا الا هـو آمــدم

کوی ما در وادی دار السلام        

                              درس ما در مدرسی والا کلام

سرد و گرم دهر او را کی رسد   

                               هر کسی آوای دلداری دهد

دارم اما صد گله دل دارما           

                              ای همـاره  محـرم اسـرار مـا

                              ***

ای که دل ها در هراس آورده ای 

                          سوی اهل دل همی رو کرده ای

هر که در آلودگی گردد مدام       

                               کی درآرد روی در دار السلام

لاگ دل دار ای که دل را محرمی  

                                در هوای او سر آور هم دمی

سعی والا دار در سلک مراد        

                             واره دل ها را مـدام ای مرد راد 

اسم احمد مطلع الهام دار

                                راه احمد راه و رسم گام دار

همدم كلام


كه گرد كردگار گردم مردوار در عالم
كه كرد اساس مكارم ممهد و محكم
عماد عالم عادل سوار ساعد ملك
اساس طارم اسلام و سرور عالم
ملك علو و عطارد علوم و مهر عطا
سماك رمح و اسد حمله و هلال علم
سرو اهل محامد هلاك عمر عدو
سر ملوك و دلارام ملك و اصل حكم
كلام او همه سحر حلال در هر حال
مراد او همه اعطاء مال در هر دم
دم مكرم او همدم كلام و علوم
دل مطهر او مورد صلاح امم
هم او وهم دل او دار عدل را معمار
هم او همدم او درد ملك را مرهم
حاصل عمر مرا داس امل كرده درو
كه هوا و هوس اعمال مرا داده گرو

علی اعلم


علی اسلام علی اسعد علی سعد علی علم علی اسد علی سد
عــــــــــــــلی داد علی راد علی مرد علی هر درد را هم دوا کرد


علـــــــی حاکم علی سرور علی دهر علی سرکرده و سالار و سرور
علـــــــی راه علی آگاه هر راه علی همراه هادی علی مــــــاه


علی روح علی کوه علی کام علی گرد علی گاه و علی گام
علی مولا علی والا عــــــلی سر علی عالی علی والــی علـــی در


علی در هر دو عالم کوه گوهر علی محرم علی مهر و علی دلاور
 علی اعلم علی سالم علی رام علی گام علی کام علی ســــام

شاعر حاج اکبر میرزایی

درد گو را


در وادی سر در گمی ای درد گو را
عمری دل كم حوصله ام كرده مدارا

دارم هوس وصل هوای حرم اما
كو اهل دل و محرم اسرار دل آرا

سهمم همه دل سردی و آوارگی و درد
آرام رو در همرهی درد سوارا

كو سلسله داری كه دهد حكم وصالی
در ورطه ی آلام دهد وصل، دوا را

ای ورد سحرگاه دل، آلوده ی دردم
همدرد دلم گرد و روا دار دعا را

"سالار" سماع دگری دار كه عالم
آوای دگر سر دهد ای مرد، سما را

شعر از (مهدی علیزاده)

دل ما

هر كه در سر هوس ماه دل آرا دارد

در هوای سحری او سر سودا دارد

محرم محرم دل در سر كوههای دگر

هم سرای دگر و سرو دل آرا دارد

عطر گلهای سما حامی او می گردد

هر كسی سرو سهی در سرگلها دارد

دل ما كرد دمادم هوس ملك دلا

سر ما هم هوس آهوی صحرا دارد

عطر گل كرد معطر همه عالم را

گل ما هم همه عطر سما را دارد

دلدار (شعر بی نقطه)

   طلای  طُرّه ی  دلــــدار وامی

دهد او روی  دل را در سلامی  

 

 

که طعم  کــــام  ماهم  دُرّ اعلا

همـــــاره  ماهواره  سوی  والا

 

 

 

  اگر او رو مرا هم  درد  مرهم

مُــــراد دل سراسر دارد عالـــم

 

 

 

 سرای سعی درداروی مــــاهی

هوای مهر در هـر مهر و ماهی  

 

 

  گَرَم گرما دهی مهری که درمِی

دلم را  وحی  هادی  گو مرا کِی

شعر بدون نقطه علامه حسن زاده آملی

خبرنامه دانشجویان ایران:علامه حسن زاده آملي شعري بدون نقطه در وصف پيامبر اعظم (ص) سروده‌اند كه بدين ترتيب است:
 
 
محمود مسلم ملائک
 
امار مطاع در ممالک
 
هم سالک و هم سلوک و مسلوک
 
او مالک و ماسواه مملوک
 
هر حکم که داد هر دل آگاه
 
سر لوحه حکم اسم الله
 
اسمی که در او دوای هر درد
 
اسمی که روای مرئه و مرد
 
اسمی که مراد آدم آمد
 
اسمی که سرود عالم آمد
 
سوداگر اگر در او دل آسود
 
سودا همه سود دارد و سود
 
مر همدم کردگار عالم
 
کی هول و هراس دارد و همّ
 
دل در حرم مطهر او
 
گل گردد و هم معطّر او
 
هر دل که ولای وصل دارد
 
همواره هوای وصل دارد
 
موسی که هوای طور دارد
 
کی دل سر وصل حور دارد
 
ای وای مر آدم هوس را
 
دل داده کام سگ مگس را
 
در وصل صمد رسد رصدگر
 
در اسم احد رود سراسر
 
درگاه سحر مراد سالک
 
دادار دهد علی مسالک
 
لوح دل آملی اوّاه
 
دارد صور ملائک الله‬